به گزارش گروه تحلیل و ترجمه شرکت اطلاعرسانی و آموزش بورس و به نقل از سیانان، والاستریت این روزها بیش از هر زمان دیگری به هزارتویی از دادهها، ترسها و روایتهای متضاد شباهت دارد. در یک سو، بخشهایی از اقتصاد آمریکا هنوز در برابر نرخهای بهره بالا و شرایط سخت پولی مقاومت میکنند و نشانههایی از تداوم رشد در برخی صنایع دیده میشود. در سوی دیگر اما، فرسایش قدرت خرید مصرفکنندگان و افزایش فشار بدهی شرکتها، نگرانیها از رکود تدریجی را افزایش داده است.
این فضای دوگانه باعث شده است که تحلیلگران و سرمایهگذاران در تلاش برای ترسیم نقشه راه بازار، میان روایتهای گوناگون گرفتار شوند؛ روایتی که از خوشبینی به آینده هوش مصنوعی آغاز میشود و به هشدار درباره بحرانهای مالی جدید ختم میگردد.
یکی از نگرانیهای غالب در هفتههای اخیر، ورشکستگی چند شرکت بزرگ در حوزه تولید قطعات خودرو و وامدهندگان اعتباری بوده است. این اتفاقات به باور بسیاری از کارشناسان تنها مجموعهای از رخدادهای جداگانه نیست، بلکه میتواند نشانهای از ضعف ساختاری در اقتصاد مصرفمحور ایالات متحده باشد. برخی بانکهای منطقهای گزارش دادهاند که حجم وامهای معوق در ترازنامه آنها در حال افزایش است.
در شرایط کنونی، شرکتهایی که بدهیهای سنگینی دارند، با افزایش هزینه استقراض روبهرو شدهاند و جریان نقدی آنها تحت فشار قرار گرفته است. این وضعیت احتمال نکول وامها را بالا برده و بانکها را نسبت به سلامت پرتفوی اعتباری خود نگران کرده است.
جیمی دیمون، مدیرعامل جیپیمورگان، در اظهارنظری کنایهآمیز گفت: این بحرانهای مقطعی میتوانند مثل سوسکهایی باشند که فقط یکی از آنها را میبینیم، اما پشت دیوار سوسکهای پنهانتری هم وجود دارد. این استعاره، اشارهای به ریسکهای سیستماتیکی دارد که ممکن است از طریق شبکههای پیچیده مالی مانند قراردادهای مبادله نکول اعتباری (CDS) یا تعهدات تضمینشده بدهی (CDOs) به سایر مؤسسات منتقل شوند.
تحلیلهای تازه نشان میدهد نسبت وامهای غیرجاری (NPL Ratio) در برخی از بانکهای منطقهای در حال افزایش است و این روند میتواند که خطری برای سرمایهگذاران در مورد سلامت بلندمدت این مؤسسات است.
هرچند مقامات فدرال رزرو تاکنون تأکید کردهاند که نظام بانکی آمریکا از سرمایه کافی برای مقاومت در برابر شوکهای اقتصادی برخوردار است، اما سرمایهگذاران خاطره بحران مالی ۲۰۰۸ را هنوز از یاد نبردهاند.
در سطح بینالمللی، تنشهای فزاینده میان چین و ایالات متحده نیز به بیثباتی بازار دامن زده است بهخصوص تهدید رئیسجمهور آمریکا، دونالد ترامپ، مبنی بر اعمال تعرفه ۱۰۰ درصدی بر واردات کالاهای چینی، این سطح از تعرفه عملاً میتواند زنجیرههای تأمین جهانی را مختل کرده و هزینههای تولید را در ایالات متحده به شدت افزایش دهد. هرچند عقبنشینیهای بعدی صورت گرفت، اما سایه این تشدید تنش باقی است.تنشهای تجاری بر تورم و سودآوری شرکتها تأثیر میگذارد.
تحلیلگران مورگان استنلی پیشبینی کردهاند که اگر جنگ تجاری میان دو قدرت اقتصادی جهان تشدید شود، بازار میتواند تا ۱۱ درصد سقوط کند. این کاهش عمدتاً ناشی از افزایش هزینههای واردات، کاهش حاشیه سود شرکتها و عدم قطعیت بلندمدت که سرمایهگذاریها است.در صورت وقوع این سناریو، بخشهای تولیدی و فناوری که به شدت به واردات وابسته هستند، بیشترین آسیب را خواهند دید.
در همین حال، رشد تاریخی بازار سهام در سال جاری تا حد زیادی مرهون صعود شرکتهای بزرگ فناوری، موسوم به «هفت بزرگ»، و هیجان سرمایهگذاران پیرامون هوش مصنوعی بوده است. ارزش بازار این شرکتها در ماههای اخیر بهطور بیسابقهای افزایش یافته.
اما برخی کارشناسان هشدار میدهند که این صعود بیش از حد خوشبینانه است و ارزشگذاریهای فعلی شرکتهای هوش مصنوعی پایدار نیست. برخی تحلیلگران پژواکی از حباب دات کام را مشاهده میکنند؛ سهام هرگز بر اساس نسبت قیمت به فروش واقعی شرکتها تا این حد گران نبوده است.
در مجموع، بازار سهام آمریکا در میانهی مجموعهای از نیروهای متضاد گرفتار شده است؛ نیروهایی که از یکسو نوید رشد مبتنی بر فناوریهای نو را میدهند و از سوی دیگر، سایهی سنگین بحرانهای مالی، رکود مصرفکننده و تنشهای ژئواقتصادی را بر سر بازار گستراندهاند.
در چنین شرایطی، والاستریت بیش از هر زمان دیگری به هزارتویی از روایتها شبیه است؛ جایی که تفسیر دادهها، بیش از اعداد و نمودارها، به باور سرمایهگذاران دربارهی آینده گره خورده است.